جدول جو
جدول جو

معنی عطر پاشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

عطر پاشیدن
(رَ / رِ دَ)
کنایه از پاشیدن گلاب و عنبر باشد، و الا پاشیدن دیگر عطرها مرسوم نیست و در هندوستان عطر مالیدن شهرت دارد. (آنندراج). عطر پراکندن:
حسن خلقت نیست از بهر خدا چون شاهدان
بر خوداین عطر از برای دیگران پاشیده ای.
شفیع اثر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
عطر زدن. عطر آلودن
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ نِگَ تَ)
پراکنده شدن عطر. افشانده شدن عطر. منتشر شدن بوی خوش در فضا:
عطر آن گل پیرهن تا در هوا پیچیده است
بوی گل دودی است در مغز صبا پیچیده است.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ فُ بُ دَ)
مخفف گوهر پاشیدن. گوهر نثار کردن. گوهر پخش کردن بر کسی یا بر چیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گهر پاشیدن
تصویر گهر پاشیدن
نثار کردن گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطر پاشی
تصویر عطر پاشی
گلابپاشی بویه پاشی عمل عطر پاش عطر بیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذر پاشیدن
تصویر بذر پاشیدن
تخم پاشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره